مهدي جان با این همه گناه وقتي مي بينم همه التماس دعا مي گن شرمنده شون مي شم . از من میپرسن ، از آقا چه خبر ؟! ای خدا مردم چقدر ظاهر بین هستند ، همه فکر میکنن منم کسی ام ، همه فکر میکنن یه خبری هست ، راستی اگه خدا ستار العیوب نبود خدا میدونه مردم حتی نگاه هم به من نمی کردند . آقا جان تو را به مادرت زهرا (سلام الله عليها ) من را ببخش ، يا صاحب الزمان من بدم ، ولي تو را خدا به حق همه خوبا امشب منِ بد رو هم بخر .
هر شب جمعه رو به امیدی صبح میکنم و به خود می گویم که فردا دیگه روز ظهور است ولی جمعه های سوت و کور می آید و میرود ولی من همچنان منتظر روی توام آقا جان فرج تو ، فرج خود ماست ، دیدن روی تو آرزوی قلبی ماست ، گفته بودم چو بیائی غم دل با تو بگویم ، چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیائی .
تو که اگه اراده کنی دست غیر مسلمونا رو هم میگیری و از آب و گل در میاری ، آقا جان ! آیا وقت آن نرسیده که همدم رو سیاهی مثل من باشی ، و من هم مثل همة خوشبختای دنیا به خودم ببالم که یه آقائی ، یه بزرگواری هست که همه عشق منه ، و منم بگم اگه یه روز نبینمت میمیرم ؟!!! تا کی ...؟ نه ..... چشمهای من لیاقت دیدن روی تو را ندارد ، روی تو زیباتر از آن است که من درکش کنم . مولاي من ، من تو را واسطه قرار ميدم و از خدا مي خوام كه توفيق بده تا گناه نكنم ، خدایا به همه ما توفیق بده گناه نکنیم و شرمنده روی حجتت نباشیم شاید به اين وسيله مقدمات ظهور آن عزیز رو فراهم كنيم. آقاجان من خودمو قابل نمیدونم حتی اسمتونو به زبون بیارم ، اما از شما می خوام که قابلم کنی .
یا صاحب الزمان کوه گناه بین من و تو رو حائل کرده اگه من نافرمونی میکنم به خاطر جهلمه والا دلم برات پر میزنه ، اونائی که به جدت علی پشت کردند هم جاهل بودن اما آقا من که دیگه دست به روی مادرت بلند نکردم ! من که جدت رو آزار ندادم ! من که آب به روی کودکان اهل بیت نبستم ! من شما رو دوست دارم ،آقا جون دستمو بگیر ، شاید آدم بشم ، شاید سر به راه بشم !
آقا جون هر چه تو خوبی من بدم ، اما مکن از خود ردم .
آقا جان با اين كه خيلي گناهكارم اما هميشه میگردم ببینم کجا اسم توست ، ببینم کجا عزای جدت برپاست ، منِ روسياه هم ميام با همه شرمندگی و خجالت باز صدات ميكنم ، ميگم آقا جان دارم توي مشكلات غرق ميشم ، جز خداي متعال و شما اهل بیت كسي نيست كه به فريادم برسد.
یا صاحب الزمان ! دلم گرفته از خودم و گناهام ، از مردم و چند رنگي آنها ، از زمان وگذر سريع آن و از فراق ، كه چه جانكاه و طاقت فرسا و دنيا كه چه مفتون كننده است و مايه فراق .
آقا جون من به چه عملم بنازم ؟! به نمازهام که بوئی از خشوع نداره ! به عبادتم که ناقصه ! به قرآن خوندنم که روی کسالته یا به عمل خیری که توی زندگیم نیست و اگه هست بوی ریا میده !!!
اللهم نشکوا الیک فقد نبینا و غیبة امامنا و کثرة عدونا و قلة عددنا . آقا جون رو سیاهم رو سیاه اما سلام من رو بپذیر، خطا کارم ، گناهکارم ، اماتو کمک کن که دیگه خطا نکنم.
آخه من کی آدم میشم . از اینکه هستم و تو رو ندارم ، از اینکه یاد میگیرم و فراموش میکنم ، از اینکه توبه میکنم و میشکنم . از اینکه وعده میکنم و عمل نمیکنم ، آقا جون باید اینبار خودت یه کاری بکنی ، یه کاری کن اینبار دیگه توبه ام توبه نصوح باشه . آقا جون کمکم کن ، که بدون تو نمیشه ، در همه حال یاد تو اگه نباشه ما رو غفلت میگیره .
آقا جون من هموني ام كه وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم چقدر ازت دورم و وقتی به تو فکر میکنم میبینم چقدر به من نزدیکی ، من هموني ام كه دستش رو گرفتي و از خواب غفلت بيدارش كردي هموني ام كه نمک میخوره و نمكدونو میشکنه همونی ام که با يك لحظه غرور و غفلت دستش از دستت جدا میشه ، هموني ام كه فكر میكردم فقط منم كه به تو دل داده ، اما وقتی تو اين راه قدم گذاشتم فهمیدم ای بابا چقدر عقبم . دیدم که همه جلو زدن ،ديدم خيلي دور شدم ، بله من همونم آقا ، رو سياهم آقا رو سياه ، چه كنم ، سعي میكنم گمراه نشم ، اما من كه راه رو بلد نيستم . اگر عمرم سر بیاد و فرصت هم از دست بره . چه كنم؟ من با این اعمال زشت خود نمک به زخم تو می پاشم اما امیدم به کرم توست و خودت فرمودی که شیعیان خود را یک دم تنها نمی گذارم ، البته اگر ما شیعه شما باشیم .
اما آقا جان با همه اینها خدا را شکر که اجازه دادی اسمتو ببرم .